English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6742 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
leakage U به خزانه وارد نمیشود
leakages U به خزانه وارد نمیشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
the law does not apply to him U او مشمول قانون نمیشود قانون شامل او نمیشود
wake up U کد وارد شدن در ترمینال راه دور برای بیان به کامپیوتر مرکزی که مقصد وارد شدن به آن محل را دارد
i had scarely arrived U تازه وارد شده بودم که هنوز وارد نشده بودم که ...
non placer U موافقت نمیشود
The door is jammed. در باز نمیشود.
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
he takes no notice of it U ملتفت نمیشود
treasure trove U خزانه
treasure U خزانه
magazines U خزانه
treasured U خزانه
treasures U خزانه
treasuring U خزانه
storage U خزانه
reservoirs U خزانه
reservoir U خزانه
thesaurus U خزانه
fisk U خزانه
depository U خزانه
repertory U خزانه
magazine U خزانه
thesauruses U خزانه
warison U خزانه
Exchequer U خزانه
treasury U خزانه
repertoire U خزانه
exclusive U آنچه شامل نمیشود
impossible to get hold of U نمیشود گیر آورد
indelible pencil U مدادی که خط ان پاک نمیشود
no two leaves are identical U دو برگ یکی نمیشود
non-starter U طرحی که انجام نمیشود
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
non-starters U طرحی که انجام نمیشود
that does not f. U این دلیل نمیشود
oil is immiscible with water U روغن با اب امیخته نمیشود
quaestor U خزانه دار
receivers U جعبه خزانه
receiver U جعبه خزانه
treasurership U خزانه داری
treasury securities U اسناد خزانه
treasury bills U اسناد خزانه
treasury bonds U اسناد خزانه
treasury warrant U گواهی خزانه
tree farm U خزانه درخت
treasury bill U اسناد خزانه
tresury general U خزانه داری کل
storage level U تراز خزانه
vesturer U خزانه دار
questor U خزانه دار
the public purse U خزانه ملی
chamberlain U خزانه دار
purse U وجوهات خزانه
pursed U وجوهات خزانه
purses U وجوهات خزانه
pursing U وجوهات خزانه
bursaries U خزانه داری
bursary U خزانه داری
Exchequer U خزانه داری
neck U خزانه فشنگ
necks U خزانه فشنگ
chambers U خزانه لوله
chamber U خزانه لوله
magazine U خزانه فشنگ
chamberlains U خزانه دار
treasurer U خزانه دار
treasurers U خزانه دار
behavior repertoire U خزانه رفتار
great chamberlain U خزانه دار کل
government treasury U خزانه دولت
treasury U خزانه داری
fisk U خزانه داری
fisc U خزانه کشور
coffers U خزانه وجوه
coffer U خزانه وجوه
magazines U خزانه فشنگ
treasury U گنج خزانه
no pay nowork U پول ندهندکار هم کرده نمیشود
law fallen into desuetude U قانونی که دیگر اجرا نمیشود
He is not to be relied upon. U نمیشود به او [مرد] اتکا کرد.
confedration of states U دولت جدیدی تشکیل نمیشود
the law is not retrospective U قانون عطف به ماسبق نمیشود
magazine gun U تفنگ خزانه دار
chambers U خزانه فشنگ در اسلحه
chamber U خزانه فشنگ در اسلحه
magazine gun or rifle U تفنگ خزانه دار
procurator general U کفیل خزانه داری
over and under U تفنگ دو لوله دو خزانه
bursars U صندوقدار خزانه دار
bursar U صندوقدار خزانه دار
Chancellor of the Exchequer U وزیر خزانه داری
Chancellors of the Exchequer U وزیر خزانه داری
chests U تابوت خزانه داری
chest U تابوت خزانه داری
no pains no gains U نابرده رنج گنج میسر نمیشود
ignorance of the law is no defence U جهل به قانون دفاع محسوب نمیشود
fine words butter no parsnips U بحلوابحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
fair words butter no parsnips U به حلواحلوا گفتن دهن شیرین نمیشود
mistake of law is no defence U اشتباه حکمی دفاع محسوب نمیشود
inactive U آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
treasury note U اسکناس صادره از طرف خزانه
Exchequer U مالیه خزانه دار پادشاهی
Treasury Department U اداره خزانه داری [ در آمریکا]
an impersonal deity U خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
blind hole U سوراخ چمن که از فاصله معین دیده نمیشود
acid fast U دارای لکه هایی که بااسید زائل نمیشود
book message U نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
non sequitur nonsensical U نتیجه غیر منطقی بر نمیاید این دلیل نمیشود
variable U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
variables U داده قابل تغییر , که نسبت به نوشتن محافظت نمیشود
prize courts U به دست امده عنوان غنیمت جنگی اعطا نمیشود
maskable U سیگنال وقفه با تقدم بالا که نمیشود غیرفعال میشود
crush hat U کلاه نمدی نرم که ازله شدن خراب نمیشود
treasurers U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurer U مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
luggable U کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
inactive U پنجرهای که نمایش داده میشود ولی در حال حاضر استفاده نمیشود
morganatic marriage U عروسی یکی از بزرگان بازنی که ازطبقات پست که باشوهرخودهم پایه نمیشود
detected U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detect U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
homosphere U قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
full U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
detecting U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
detects U خطایی که حین اجرای برنامه تشخیص داده میشود ولی تصحیح نمیشود
fullest U که از همه صفحه موجود استفاده میکند. درون یک پنجره نشان داده نمیشود
base band U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
baseband U روش ارسال که در آن کل پهنای باند کابل استفاده میشود و سیگنال داده تقسیم نمیشود. مثل اینترنت
reactive mode U حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
blind keyboard U صفحه کلیدی که خروجی آن نشان داده نمیشود ولی مستقیماگ روی نوار یا دیسک مغناطیسی ضبط میشود
multipe expansion of credit U استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
jaggies U لبههای دندانه دار که در امتداد خط وط منحنی ایجاد میشود که به علت اندازه هر پیکس است و روی صفحه نمایش دیده نمیشود
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
dead time U زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
the law is not retroactive U قانون شامل گذشته نمیشود قانون عطف بماسبق نمیکند
junk U پاک کردن یا حذف کردن از فایل ذخیره سازی که دیگر استفاده نمیشود
idles U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idlest U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idle U که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
discretionary U خط پیوندی که نشان دهنده قط ع شدن کلمه در آخر خط است ولی در حالت معمولی نشان داده نمیشود
magazines U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine U مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
open market operation U عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
treasury bond U سند قرضه خریداری شده اوراق قرضه خزانه
garbage U سازماندهی مجدد و حذف فایلهای داده و رکوردهای نالازم . پاک کردن بخشی از حافظه برنامه یا داده اش که استفاده نمیشود
it is impossible to live there U نمیشود در انجا زندگی کرد زندگی
rigid U دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
hyphen U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens U فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
peripheral U که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
compensating port U مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
infare U وارد
conscious U وارد
familiar U وارد در
intrant U وارد
hep U وارد
relevant U وارد
pertinenet U وارد به
comer U وارد
to make an entry of U وارد
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
ingoing U وارد شونده
knowledgeable U وارد بکار
initiated U وارد کردن
inflictable U وارد اوردنی
initiate U وارد کردن
enters U وارد شدن
entered U وارد شدن
importable U وارد کردنی
entrants U وارد شونده
impotable U وارد کردنی
impoter U وارد کننده
inbound U وارد شونده
incomer U شخص وارد
entrant U وارد شونده
enter U وارد شدن
induct U وارد کردن
initiates U وارد کردن
carechumen U تازه وارد
import U وارد کردن
bring in U وارد کردن
arrives U وارد شدن
arrived U وارد شدن
arrived in paris U وارد شدم
arrive U وارد شدن
importer U وارد کننده
imported U وارد کردن
initiating U وارد کردن
get in U وارد شدن
arriving U وارد شدن
inducted U وارد کردن
inducting U وارد کردن
inducts U وارد کردن
importing U وارد کردن
inputting U وارد کردن
importers U وارد کننده
immigrants U تازه وارد
make an entry U وارد کردن
conversant U وارد متبحر
Recent search history Forum search
1construed
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1I want to add a meaning, but it doesn't fuction!
1the rate at which total office space is leased less space vacated during a specific period of time
1range check
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
0دستوراتی که در کرنل لینوکس میتوان وارد کرد
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com